موزیک 444 - دانلود فیلم های خارجی  با دوبله فارسی
موزیک 444 - دانلود فیلم های خارجی  با دوبله فارسی

موزیک 444 - دانلود فیلم های خارجی با دوبله فارسی

موزیک 444

موندم این آدما کجای این شهرن که ما نمیبینیمشون



دقت کردین آدمهایی که تو اینترنت و فیسبوک هستند خیلی مهربون و خوش زبونند!

جالب تر اینکه همشون از دروغ و خیانت و نامردی و....بدشون میاد..!


موندم این آدما کجای این شهرن که ما نمیبینیمشون...

خواهش نوشت


یکرنگ بمان ،


حتی اگر در دنیایى زندگی می کنی که مردمش براى پررنگ شدن حاضرند هزار رنگ باشند .

لبخـــــند بعد از گریه



هیچ وقت نباید به اجبار خندید !



گاهی بــاید تا نهایت آرامش گــریه کرد …



لبخـــــند بعد از گریه ؛



از رنگــــین کمــــآن بعد از بـــآران هم زیبـــاتره …

زندگی کن و لبخند بزن


زندگی کن و لبخند بزن
به خاطر آنهایی که با لبخندت زندگی می کنن

از نفست آرام می گیرند

و به امیدت زنده هستن

" آخـــــــــــــــــــــــــــــــی "


این روز ها

اگر خون هم گریه کنی


عمق همدردی دیگران با تو

یه کلمه است:

" آخـــــــــــــــــــــــــــــــی "

خداوندا !به تو محتاجم


خداوندا !به تو محتاجم…
هر روز..

هر لحظه..

هر ثانیه که نفس میکشم محتاج تو هستم ..

من بی تو ناتوانم…

یا فتاح




یعنی کلید قلب من در دستان توست؟

بوی ناب بهشت می دهد همه ی نام های قشنگ تو ...

" ستایش"


کسی که برایت آرامش بیاورد...

مستحق " ستایش" است...

انسان ها را در زیستن بشناس نه در گفتن، در گفتار همه آراسته اند ...

❣ چه قشنگه شب عروسی ! ❣

چه قشنگه شب عروسی !
عشقت همون پسری که همه زندگیتِ !❣
همونی که همیشه نازتو میکشید حالا کنارت واستاده!
یه کت شلوار خوشگل هم تنش کرده اینقدر خوشتیپ شده که دلت میخواد تا فردا نگاش کنی !❣
باورت نمیشه اصلا!
باورت نمیشه داری خانمِ همون مردی میشی که عاشقشی ! داری خانم خونش میشی !
دستتو میگیره میاد در گوشت میگه خوشگل نرقص میترسم خانوممو بدزدن!!!!❢
بهش میگی تا وقتی آقای خوشتیپم اینجاس کسی جرات نمیکنه نزدیکم بشه!
وقتی مهمونا اصرار کردن که داماد باید عروسو ببوسه میاد جلوت کمرتو میگیره ی بوسه میزنه رو پیشونیت کیف میکنی که داری زنش میشی به خودت افتخار میکنی
.
.

ﺧﺪﺍﻳـــــﺎ ... ﺗﻤﺎﻣﻪ ﺩﻧﻴـــــﺎ ﺍﺯ ﺁنِ ﺗﻮ، ﺍﻳﻦ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ . ﻣﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻲ ﺍﻭ ﻧﻤﻲ ﺧﻮﺍﻫﻢ ... ❣

دانلود آهنگ جدیدعلیرضا قلی زاده و میلاد روزدار به نام میترسم

آهنگ فوق العاده  احساسی عاشقانه و غمگین میترسم از علیرضا قلی زاده و میلاد روزدار
آهنگ فوق العاده  احساسی عاشقانه و غمگین میترسم از علیرضا قلی زاده و میلاد روزدار 
دانلود آهنگ علیرضا قلی زاده و میلاد روزدار به نام میترسم
 Download new music alireza ghooli zaneh mitarsam 
دانلود آهنگ میترسم از علیرضا قلی زاده و میلاد روزدار  
پیشنهاد ویژه برای دانلود

برای دانلود به ادامه مطلب برید 
 
ادامه مطلب ...

دانلود آهنگ جدیدعلیرضا قلی زاده و میلاد روزدار به نام میترسم

آهنگ فوق العاده  احساسی عاشقانه و غمگین میترسم از علیرضا قلی زاده و میلاد روزدار
دانلود آهنگ علیرضا قلی زاده و میلاد روزدار به نام میترسم
 Download new music alireza ghooli zaneh mitarsam 
دانلود آهنگ میترسم از علیرضا قلی زاده و میلاد روزدار  
پیشنهاد ویژه برای دانلود
عکس های شکست عشقی

برای  دانلود آهنگ  به ادامه مطلب مراجعه کنید …


لینک دانلود


 هرچی که آرزوم بود خدا بهم ندادش
 
میترسم آرزوم شه برام بشی یه خواهش
 
تو باشی مثل باد و من پی تو شتابان
 
بشم کویر لوت و تشنه برای باران
 
میترسم آرزوم شی خدا ازم بگیرت
 
گریه بشه رفیقم دلت سنگ شه تو سینت
 
دلهره باشه یارم هر روز هرشب ببارم
 
توی قفس بپوسم دنیا بشه حصارم
 
هرچی که آرزوم بود خدا بهم ندادش
 
میترسم آرزوم شه برام بشی یه خواهش
 
تو باشی مثل باد و من پی تو شتابان
 
بشم کویر لوت و تشنه برای باران
 
میترسم آرزوم شی خدا ازم بگیرت
 
گریه بشه رفیقم دلت سنگ شه تو سینت
 
دلهره باشه یارم هر روز هرشب ببارم
 
توی قفس بپوسم دنیا بشه حصارم


لینک دانلود

 

برای دانلود اهنگ کلیک کنید

.


داستان خوب از دایانا و سهیل




مزدا 323 قرمز رنگ، تا به نزدیکی دختر جوان رسید به طور ناگهانی ترمز کرد . خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ایستاد ، اما راننده، خودرو را به عقب راند، تا جایی که پنجره جلو دقیقا روبروی دختر جوان قرار گرفت این اولین خودرویی نبود که روبروی دختر توقف می کرد ، اما هریک از آنها با بی توجهی دختر جوان به راه خود ادامه می دادند . دختر جوان، مانتوی مشکی تنگی به تن کرده بود که چند انگشتی از یک پیراهن بلند تر بود . شلواری هم که تن دخترک بود ،همچون مانتویش مشکی بود و تنگ می نمود که آن هم کوتاه بود و تا چند سانتی پایین تر از زانو را می پوشاند . به نظر می آمد که شلوار به خودی خود کوتاه نیست و انتهای ساق آن به داخل تا شده . دختر جوان نتوانست اهمیتی به مزدای قرمز رنگ ندهد . سرش را به داخل پنجره خم کرد و به راننده گفت :" بفرمایید؟" . مزدا مسافری نداشت . راننده آن پسر جوان و خوش چهره ای بود که عینک دودی ظریفی به چشم داشت . پسر جوان بدون معطلی و با بیانی محترمانه گفت : " خوشحال میشم تا جایی برسونمتون". دختر جوان گفت : "صادقیه میرما". پسر جوان بی درنگ سرش را به نشانه تائید تکان داد و پاسخ داد : " حتماً، بفرمایید بالا ". دخترک با متعجب ساختن پسر جوان، صندلی عقب را برای نشستن انتخاب کرد .چند لحظه ای از حرکت خودرو نگذشته بود که دختر جوان ، در حالی که روسری کوچک و قرمز خود را عقب و جلو می کشید و موهای سرازیر شده در کنار صورتش را نظم می داد ،گفت :" توی ماشینت چیزی برای گوش کردن نیست "
- البته .
پسر جوان ،سپس پخش خودرو را روشن کرد . صدای ترانه ای انگلیسی زبان به گوش رسید . از آینه به دختر جوان نگاهی انداخت و با همان لبخند ظریفش که از ابتدا بر لب داشت گفت :"کریس دبرگ هست ، حالا خوشتون نمیاد عوضش کنم ". دخترک با شنیدن حرف پسرجوان ،خنده تمسخر آمیزی سر داد .
- ها ها ها ، این که اریک کلاپتون . نمیشنوی مگه ، انگلیسی می خونه . اصلا کجاش شبیه کریس دبرگ!

- اِه ، من تا الان فکر می کردم کریس دبرگ . مثل اینکه خیلی خوب اینا رو می شناسید ها .
دخترک ، قیافه ای به خود گرفت و ادامه داد: " اِی ، کمی "
- پس کسی طرف حسابمه که خیلی موسیقی حالیشه . من موسیقی رو خیلی دوست دارم ، اما الان اونقدر مشغله ذهنی دارم که حال و حوصله موسیقی کار کردن رو ازم گرفته .
دخترک لبخندی زیرکانه زد و با لحنی کش دار گفت:" ای بابا، بسوزه پدر عاشقی . چی شده ، راضی نمیشه ؟"
- نه بابا، من تا حالا عاشق نشده ام . البته کسی رو پیدا نکرده ام که عاشقش بشم ، و اگرنه اگه مورد خوبی پیش بیاد ، از عاشقی هم بدم نمیاد . اصل قضیه اینه که، قبل از اینکه با ماشین بزنم بیرون و در خدمت شما باشم ، توی خونه با بابام دعوام شد .
- آخی ، سرچی؟ لابد پول بهت نمی ده
- نه ، تنها چیزی که میده پول . مشکل اینجاست که فردا دارم می رم بروکسل، اونوقت این آقا گیر داده بمون توی شرکت کار داریم .
با گفتن این جملات توسط پسر جوان ، دخترک، با اینکه سعی می کرد به چهره اش هویدا نشود ، اما کاملا چهره اش دگرگون شد و با لحنی کنجکاوانه پرسید: " اِه، بروکسل چی کار داری؟ "
- دایی ام چند سالی هست که اونجاست . بعد از سه چهار ماه کار مداوم ، می خواستم برم اونجا یه استراحتی بکنم؟
دخترک بادی به غبغب انداخت و سریع پاسخ داد:
- اتفاقا من هم یک هفته پیش از اسپانیا برگشتم.
- اِه، شما هم اونجا فامیل دارید؟ کدوم شهر.
- فامیل که نداریم ، برای تفریح رفته بودم ونیز.
پسر جوان نیشخندی زد و گفت : اصلا ولش کن بابا ، اسم قشنگتون چیه؟
- من دایانا هستم. اسم تو چیه، چند سالته؟ چه کاره ای؟
- چه خبره؟ یکی یکی بپرسید، این جوری آدم هول میشه ... اولاً این که اسم خیلی قشنگی دارید ، یکی از اون معدود اسم هایی که من عاشقشونم . اسم خودم سهیل ، 25 سالمه و پیش بابام که کارگذار بورس کار می کنم . خوب حالا شما
دخترک با شنیدن این حرفهای سهیل ، چهره اش گلگون شد و به تشویش افتاد .
- من که گفتم ، اسمم دایاناست . 23 سالمه و کار هم نمی کنم . خونمون سمت الهیه است و الان هم محض تفریح دارم می رم صادقیه . تا حالا بوتیک های اونجا نرفته ام . با یکی از دوستام اونجا قرار گذاشته ام تا بوتیک هاش رو ببینیم و اگه چیز قشنگی هم بود بخریم .
- همین چیزایی هم که الان پوشیده اید خیلی قشنگه ها.
دایانا ، گره کوچک روسریش را باز کرد و بار دیگر گره کرد . سپس گفت:

- اِی ، بد نیست . اما دیگه یک ماهی هست که خریدمشون . خیلی قدیمی شده اند ... . ولش کن ، اصلا از خودت بگو ، گفتی موسیقی کار نکرده ای و دوست داری کار کنی ، آره؟
- چرا ، تا چند سال پیش یه مدتی پیانو کار می کردم.
دخترک ، سعی می کرد دلبرانه سخن وری کند ، اما ناگهان به جوشش افتاد ، طوری که منقطع صحبت می کرد و کلمات را دستپاچه بیان می کرد.
-ای وای، من عاشق پیانو ام . خیلی دوست دارم پیانو کار کنم ، یعنی یه مدتی هست که کلاسش رو می رم ، اما هنوز خیلی بلد نیستم . ... اصلا اینجوری نمیشه، نگه دار بیام جلو بشینم راحت تر حرف بزنیم .
سهیل ، بی ردنگ خودرو را متوقف کرد . دایانا هم سریع پیاده شد و به صندلی جلو رفت .
-دایانا خانوم ، داریم می رسیما .
- دایانا خانوم کیه؟ دایانا ... . ولش کن ، فعلا عجله ندارم . بهتره چند دقیقه دیگه هم با هم باشیم . آخه من تازه تو رو پیدا کرده ام . تو که مخالفتی نداری ؟
- نه ، من که اومده بودم حالی عوض کنم . حالا هم کی بهتر از تو که حالم رو عوض کنه . فقط باید عرض کنم که الان ساعت نه و نیمه ، حواست باشه که دیرت نشه .
دخترک با شنیدن صحبت های سهیل، وقتی متوجه ساعت شد، چهره اش رنجور شد و در حالی که لب خود رابا اضطراب می گزید ، گفت:
-آره راست میگی ... پس حداقل یه چند دقیقه ای ماشینت رو دور فلکه نگه دار ، باهات کار دارم .
سهیل ، با قبول کردن حرفهای دایانا ، حوالی میدان که رسید ، خودرو را متوقف کرد . روی خود را به دخترک کرد و کمرش را به در تکیه داد . عینک دودی را از چشمانش برداشت .چهره ای نسبتا گیرا داشت . ته ریشی به صورتش بود و موهایی ژولیده داشت که تا گوشش را می پوشانید . پخش خودرو را خاموش کرد و سپس با همان لبخندی که بر لب داشت گفت :
- بفرمایید.
دیگر کاملا از ظاهر و طرز صحبت دخترک می شد پی به هیجانش برد.
- موبایلت ... شماره موبایلت رو بده، البته اگه ممکنه .
پسر جوان لحظه ای فکر کرد و سپس گوشی همراه خود را از روی داشبورد- پشت فرمان برداشت . آن را به سمت دایانا دراز کرد.
- بگیر ، زنگ بزن گوشی خودت که هم شماره تو روی موبایلم ثبت بشه و هم شماره من روی موبایل تو بیفته . فقط صبر کن روشنش کنم ... اونقدر اعصابم خورد بود که گوشی رو خاموش کردم .
دایانا ، به محض دیدن گوشی گران قیمت سهیل به وجد آمد . اما سریع شوق خود را کتمان کرد و فقط به گفتن"کوشی خوبی داری ها" قناعت کرد .
- قابلت رو نداره . اتفاقا باید عوضش کنم ، خیلی یوغره.
- خوب ، ممنون . فقط بگو کی می تونیم همدیگه رو دوباره ببینیم .
- ببینم چی میشه . اگه فردا برم بروکسل که هیچ، اما اگه تهران بودم یه کاریش می کنم . اصلا بهم زنگ بزن .
- باشه ... پس من می رم .فعلا خداحافظ .
- خوشحال شدم،...خداحافظ . ... زنگ یادت نره .
دختر جوان ، درحالی که احساس مسرت می کرد ، با گامهایی لرزان (از شوق) از خودرو خارج شد . هر چند قدمی که بر می داشت ،سرش را برمی گرداند و مزدا را نگاه می کرد و دستی برای سهیل تکان می داد . پس از دور شدن دایانا ، سهیل از داخل خودرو پیاده شد و طوری که دایانا متوجه نمی شد، او را تعقیب کرد . حوالی همان میدان بود که دایانا روی صندلی های یک ایستگاه اتوبوس نشست . سهیل ، گوشه ای لابلای جمعیت در حال گذر ، خود را پنهان کرده بود و دایانا را نظاره می کرد . دایانا دستش را به ساق شلوار خود انداخت و تایی که از داخل داده بود را باز کرد . شلواردیگر کوتاه نبود . از داخل کیفی که بر روی دوشش بود مقنعه ای بیرون آورد و در لحظه ای کوتاه آنرا سر کرد و از زیر مقنعه ، تکه پارچه ای که بر سرش بود ، بیرون کشید . از داخل همان کیف ، آینه کوچکی خارج کرد و با یک دستمال کوچک ، از آرایش غلیظی که روی صورتش بود کاست . موهای خرمایی رنگش را که روی صورتش سرازیر شده بود ، داخل مقنعه کرد و با آمدن اولین اتوبوس ، از محل خارج شد . سهیل در طول دیدن این صحنه ها ، همچنان لبخند بر لب داشت . با رفتن دایانا، سهیل به سمت مزدا حرکت کرد . به خودرو که نزدیک می شد زنگ موبایلی که همراهش بود ، به صدا در آمد. سهیل بلافاصله پاسخ داد:
- بله؟
صدای خواهش های پسر جوانی از آنسوی گوشی آمد .
- سلام ، آقا هر چی می خوایی از تو ماشین بردار ، فقط ماشین رو سالم بهم تحویل بده . تو رو خدا ، بگو کجاست بیام ببرم ...
- خوب بابا ، چه خبرته . تا تو باشی و در ماشینت رو برای آب هویج گرفتن باز نزاری ... ببینم به پلیس هم زنگ زدی ؟
- نه ، به جون شما نه ، فقط تو رو خدا ماشین رو بده .
- جون من قسم نخور ، من که می دونم زنگ زده ای ...ولی عیبی نداره ، آدرس می دم بیا ... فقط یه چیزی ، این یارویی که سی دیش توی ماشینت بود کی بود؟
- کی ؟ اون خارجیه ؟ ... استینگ بود ، استینگ .
- هه هه ... یه چیز دیگه هم می پرسم و بعدش آدرس رو می دم ؛ ونیز توی اسپانیاست ؟
- ونیز؟ نه بابا، ونیز که توی ایتالیاست ... آقا داری مسخره ام می کنی ، آدرس رو بده دیگه ...
- نه ، داشتم جدول حل می کردم . مزدای قرمزت ، ضلع جنوبی صادقیه پارک شده . گوشیت رو می زارم توی ماشین ، ماشین رو هم می بندم و سوییچ رو می اندازم توی سطل آشغالی که کنار ماشینته . راستی یه دایانا خانوم هم بهت زنگ می زنه ، یه دختر خوشگل،... برو حالش رو ببر ، برات مخ هم زدم ،... خداحافظ!!!

دختره ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ گوشیو ﺑﺮﺩﺍﺷﺘم

دختره ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ گوشیو ﺑﺮﺩﺍﺷﺘم ﻣﯿﮕم : ﺍﻟﻮ!
ﮔﻔﺖ : ﺳﻼﻡ ﺑﻌﺪ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ
ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ :ﺑﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ !
ﮔﻔتم :ﺍﻭﮐﯽ ﭘﯿﺶ ﻣﯿﺎﺩ ﺩﯾﮕﻪ |:
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﻧﺸﻮ
ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﺶ ﮐﻦ ﻟﻄﻔﺎ - ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ پسر ﺩﺍﺭﻡ
5 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ :ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ﻟﻄﻔﺎ |:
7 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ ؟؟؟
9 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺍﻟﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭ ؟؟؟؟
11 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﮐﻮﺷﯽ؟
13 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻻﻥ ﺷﻤﺎﺭﺗﻮ
ﻣﯿﺪﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﻡ ﺣﺎﻟﺘﻮ ﺑﮕﯿﺮﻩ
15ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺧﺪﺍﯾﺶ اذﯾﺘﻢ ﻧﮑﻦ
17ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺩﺍﺩﺍﺷﻢ ﻻﺗﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺩﻡ ﺑﮑﺸﺘﺖ !!
19ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﺧﻮﺩتو ﺍﺫﯾﺖ ﮐﻦ
21ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ : ﮐﺜﺜﺜﺜﺜﺜﺜﺜﺎﻓﻄﻄﻄﻂﻃﻄﻄﻄﻄﻄﻄﻄﻂ
.
.
.
ینی داریم به کوجاااااااااااااا میریم با این وضعیت.
به نطرتون دلیلش چیه:|

دانلود آهنگ خاطرات از گروه 0111


آهنگ فوق العاده زیبا و شنیدنی وخاطره انگیز خاطرات از گروه 011


 

دانلود آهنگ خاطرات از گروه 0111

لینک دانلود


برای  دانلود اهنگ کلیک کنید



دانلود آهنگ عشق سه ساله از نیما زئوس و ماهان حاجی خانیان

دانلود اهنگ احساسی و بسیار زیبای نیما زئوس و ماهان حاجی خانیان به نام عشق سه ساله
Download Song By Nima Zeus Ft. Mahan Hajikhanian – Eshghe 3 Sale
دانلود آهنگ عشق سه ساله از نیما زئوس و ماهان حاجی خانیان
Danlod ahange– Eshghe 3 Sale az Nima Zeus Ft. Mahan Hajikhanian 
” آهنگ قدیمی غمگین و احساسی “
دانلود اهنگ  نیما زئوس عشق سه ساله
آهنگ فوق العاده  غمگین و عاشقانه عشق سه ساله با صدای نیما زئوس و ماهان حاجی خانیان
دانلود اهنگ نیما زئوس و ماهان حاجی خانیان به نام عشق سه ساله


دانلود آهنگ عشق سه ساله از نیما زئوس و ماهان حاجی خانیان

 
ادامه مطلب ...

دانلودآهنگ بغلم کن از امین حبیبی


آهنگ بسیار زیبا و شنیدنی و خاطره انگیز امین حبیبی (همایون) بنام بغلم کن

دانلودآهنگ بغلم کن از امین حبیبی
لینک دانلود

برای دانلود اهنگ کلیک کنید



دانلود آهنگ تنهایی از نیمازئوس و ماهان حاجی خانیان

آهنگ  فوق العاده زیبا و شنیدنی تنهایی از نیمازئوس و ماهان حاجی خانیان

دانلود اهنگ تنهایی از نیمازئوس و ماهان حاجی خانیان

لینک دانلود


برای دانلود اهنگ کلیک کنید

دانلود آهنگ باور از شادمهر عقیلی

آهنگ خاطره انگیز ، فوق العاده زیبا و شنیدنی شادمهر عقیلی  با نام باور

دانلود آهنگ باور از شادمهر عقیلی
لینک دانلود
برای دانلود اهنگ کلیک کنید